ترکیه، مرد بیمار خاورمیانه
روابط ترکیه و اسرائیل اگر چه تا پیش از دهه 90 با فراز و فرودها و چرخش های متعددی همراه بوده است اما از اواخر دهه 80 میلادی از وضعیت ثابت و پایداری برخوردار شد. عوامل متعددی موجب این همگرائی شد که اهم آنها عبارتند از: نیاز ترکیه به لابی یهودی در راستای نزدیکی به آمریکا و اروپا، نیاز اطلاعاتی به اسرائیل در مقابله با گروه های کرد تجزیه طلب، فروپاشی جبهه عربی ضد اسرائیلی ، به رسمیت شناخته شدن رژیم اسرائیل توسط بسیاری از کشورهای منطقه و تقویت محور تل آویو-آنکارا- باکو در برابر تهران- ایروان- مسکو.
از زمان به قدرت رسیدن انور سادات در مصر در سال 1977، امضای توافقنامه اسلو در 1994 و پیمان صلح با اردن در 1996، ارتقای روابط اسرائیل و ترکیه در دهه 90 سودمند ترین اتفاق برای رژیم صهیونیستی بوده است که در پی آن مولفه های کشمکش اعراب و اسرائیل با تغییراتی مواجه شد.
ترکیه پس از سالها دلنگرانی از تهدیدات شوروی و تلاش برای الحاق به اروپا، توجه خود را به خاورمیانه معطوف کرد.از نظر اسرائیلیها منافع ملی اسرائیل و ترکیه با یکدیگر انطباق دارد.
تا پیش از ظهور حزب عدالت و توسعه در سال 2002 در ترکیه، روابط تل آویو – آنکارا تحت تاثیر تحولات و پیمان های همکاری دهه 90 قرار داشت، در این برهه 2 ساله یعنی از 2000 تا 2002 ترکیه ضمن ایراد انتقاداتی علیه سیاست های این رژیم در قبال فلسطین روابط سیاسی، نظامی و تجاری خود را با اسرائیل حفظ کرد. با وجود حفظ روابط اقتصادی و تجاری بین اسرائیل و ترکیه سیاست جدید حکومت اسلام گرای رجب طیب اردوغان مبنی بر نزدیکی و همگرائی با همسایگانش از جمله سوریه و ایران و همچنین نفوذ اسرائیل در کردستان عراق، ماهیت واگرایانه روابط ترکیه و رژیم صهیونیستی در برهه 6 ساله 2000 – 2006 از شدت بیشتری نسبت به دهه های گذشته برخوردار بود. و اتفاقا سالهای طلائی حکومت اردوغان زمانی بود که فاصله خود را با اسرائیل حفظ کرده بود.
ترکیه در نظر داشت خود را قدرت برتر خاورمیانه جلوه دهد تا نظر اروپائی ها را به خود جلب نماید به همین منظور ضمن حفظ روابط پنهان با اسرائیل تلاش نمود فلسطین را در کانون توجه خود قرار دهد تا بدین وسیله افکار عمومی دنیای عرب و اسلام را متوجه خود سازد.
اگر چه روابط تجاری ترکیه با اسرائیل سود زیادی برای تل آویو به همراه دارد اما مساله عمده برای رژیم صهیونیستی مسائل مالی، تجاری و نظامی نیست. اسرائیل تلاش دارد در طولانی مدت مدل اسلام ترکیه ای را جایگزین اسلام انقلابی که جمهوری اسلامی ایران پرچمدار آن است کند لذا در مقاطع مختلف میدان را برای مانور ترکیه باز گزارده است. ماجرای کشتی مرمره و حمله کماندوهای اسرائیلی به سرنشینان آن دقیقا به منظور قهرمان سازی از ترک ها صورت گرفت، سود حاصل از این حادثه برای آنکارا آن بود که خود را حامی حقیقی فلسطین معرفی کرد. مساله ای که توانست برخی از گروه های جهادی فلسطینی از جمله حماس را نیز بفریبد.
از سوی دیگر ترکیه گمان می کرد حکومت بشار اسد مانند دیگر حکومت های عربی دیگر سقوط خواهد کرد لذا حملات خود را به دمشق با بدترین شکل ممکن آغاز کرد،خاک خود را برای ورود تروریست ها به سوریه باز گذاشت و حمایت محض خود از طیف های مختلف اخوان المسلمین را آغاز کرد. ترکیه خواسته یا ناخواسته در میدان اسرائیل بازی کرد و نهایتا مشخص شد که تمامی محاسبات آنها اشتباه است، مرسی به سرعت سقوط کرد، اخوان المسلمین در تمامی کشورهای اسلامی افول یافت، حکومت بشار اسد نه تنها فرونپاشید بلکه دست برتر را در این کشور در اختیار گرفت و حماس مجددا به ایران روی آورد و نهایتا مشخص شد در اوج حملات ظاهری ترکیه به اسرائیل(2010-2012) روابط تجاری آنها از 3میلیارد دلار به 4 میلارد دلار رسیده اس.
ترکیه خواه ناخواه به مرد بیمار خاورمیانه تبدیل شده است، مرد بیماری که دوستان خود را از دست داده است. داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه هفته پیش اعلام کرد که در صورت پرداختن غرامت کشته شدگان کشتی مرمره روابط خود را با اسرائیلی ها عادی خواهد کرد، نتانیاهو که پیش از این برای اولین بار از یک کشور اسلامی عذر خواسته بود فرصت را غنیمت شمرده و با پرداخت 20 میلیون دلار غرامت موافقت کرد. مرد بیمار خاورمیانه نمی داند که به جای دارو، سم به او تزریق می شود. ترکیه به دنبال تبدیل کردن خود به عثمانی بزرگ بود اما هم اکنون باید خود را هم ترازِ مصر آشوب زده، قطر ذره بینی و عراقِ بحرانی ببیند.