حرکت به سوی جامعه مدنی با آرایش؟
در جائی از مقاله به صراحت نوشته شده، "تغییر در نوع نگاه به آرایش باعث گردیده که تا حدودی برخی زنان در استان بوشهر شیوه ای عقلانی برای کسب سرمایه ی نمادین و انواع دیگر سرمایه اجتماعی و اقتصادی (شغل)بدست آورند"، ایشان نهایتا این نسخه را برای زنان جامعه بوشهر مناسب می دانند که"از آنجایی که آرایش را با رضایت و تفکر انتخاب می کنند، نه تنها ضرر نمی کنند بلکه با این شیوه به منافع خود می رسند و کمترین ضرر را می بینند".
ترغیب زنان به آرایش به عنوان راهکاری برای افزایش کنش اجتماعی، واقعا جای تعجب دارد، این بیان مثل این است که بگوئیم مردان برای مشارکت بیشتر و بهتر در جامعه، کافه بروند، چای بنوشند و سیگار بکشند!
ایشان در جائی دیگر در مقاله ی "مقاومت در برابر شی وارگی" موضوع شیء گشتگی زنان در جامعه را مطرح می کنند، و تاکید می کنند که زنان باید از نقش سنتی خود جدا شده و وارد جامعه شوند. این سه مقوله (ورود زنان به جامعه، ترغیب به آرایش، جلوگیری از شیء گشتگی) دقیقا در تضاد با یکدیگر هستند، از یک سو می گوید زنان نباید به عنوان یک شیء نگریسته شوند از سوی دیگر آنان را به آرایش که یکی از ملزومات اصلی شیء گشتگی است سوق می دهد، کما اینکه سیستم سرمایه داری غرب همین بلا را بر سر زنان غرب آورده است.
ایشان در مقالات خود چنان وضع زن جنوبی و بوشهری را تیره نشان میدهند که گوئی زنان این خطه در یوغ جامعه مردسالار، جرات نفس کشیدن را ندارند، این در حالی است که اتفاقا حضور و ظهور زنان در عرصه سیاسی اجتماعی بوشهر به مراتب از استان های پیشرفته تر بالاتر است. به عنوان مثال در تهیه و تدوین اکثر و شاید در همه رسانه های استان بوشهر زنان نقش کلیدی دارند، در شورای شهر بوشهر،گناوه، دیر و برازجان به زنان نقش مهمی را بر عهده دارند و گاها به ریاست شورا رسیده اند، آمار ورود دختران به دانشگاه ها در استان بوشهر اگر بیشتر از پسران نباشد، کمتر نیست. در حال حاضر مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر یک خانم است در حالی که در هیچ کدام از استان های تهران، اصفهان و شیراز هیچ خانمی به این سمت مدیرکلی گماشته نشده.
ایشان در مقاله ای دیگر با عنوان "زنان؛ دیگری های فراموش شده" به صورت ضمنی تعریف سیمون دوبوار، فمینست فرانسوی را در مورد واژه "دیگری" بودن زن مورد تائید قرار می دهند. ایشان در این مقاله می خواهد این مساله را عنوان کند که در جامعه ما زن، جنس دوم است و مرد "اصل" و زن "عارضی بر این اصل" است.
وی در همین مقاله و در جمله ای نه چندان محترمانه چنین عنوان می دارند که؛"زنان جنوب؛ شمع و چراغ هایی هستند که تنها در شب روشن می گردند و در روز سر در تاریکی دارند و به کارهای روزمره جامعه مرد سالار و سنت زده می پردازند".
به نظر من خانم امیری دشتی در نوشته هایشان باید دو مساله را مورد توجه قرار دهند، اول اینکه یکسره و مطلقا به تخطئه سنت ها و مذهب نپردازند،چه آنکه این کار به تخصص، مطالعه و بررسی زیادی نیاز دارد و گاها با سوء برداشت مواجهه می شود، از سوی دیگر نادیده انگاشتن سنن بومی بوشهری که عمده آنها ریشه ای مذهبی و اخلاقی دارند موجب ایجاد خسران در بخش های مختلفی در جامعه می شود. ثانیا اگر فکر می کنند که حضور اجتماعی زنان کمرنگ است، راهکاری بومی ارائه دهند نه اینکه از نسخه گیدنز و اندی بنت و دوبوار استفاده کنند که برای جامعه غرب و یا غربی کردن جوامع شرقی نوشته شده است.
ترغیب زنان به آرایش به عنوان راهکاری برای افزایش کنش اجتماعی، واقعا جای تعجب دارد، این بیان مثل این است که بگوئیم مردان برای مشارکت بیشتر و بهتر در جامعه، کافه بروند، چای بنوشند و سیگار بکشند!
ایشان در جائی دیگر در مقاله ی "مقاومت در برابر شی وارگی" موضوع شیء گشتگی زنان در جامعه را مطرح می کنند، و تاکید می کنند که زنان باید از نقش سنتی خود جدا شده و وارد جامعه شوند. این سه مقوله (ورود زنان به جامعه، ترغیب به آرایش، جلوگیری از شیء گشتگی) دقیقا در تضاد با یکدیگر هستند، از یک سو می گوید زنان نباید به عنوان یک شیء نگریسته شوند از سوی دیگر آنان را به آرایش که یکی از ملزومات اصلی شیء گشتگی است سوق می دهد، کما اینکه سیستم سرمایه داری غرب همین بلا را بر سر زنان غرب آورده است.
ایشان در مقالات خود چنان وضع زن جنوبی و بوشهری را تیره نشان میدهند که گوئی زنان این خطه در یوغ جامعه مردسالار، جرات نفس کشیدن را ندارند، این در حالی است که اتفاقا حضور و ظهور زنان در عرصه سیاسی اجتماعی بوشهر به مراتب از استان های پیشرفته تر بالاتر است. به عنوان مثال در تهیه و تدوین اکثر و شاید در همه رسانه های استان بوشهر زنان نقش کلیدی دارند، در شورای شهر بوشهر،گناوه، دیر و برازجان به زنان نقش مهمی را بر عهده دارند و گاها به ریاست شورا رسیده اند، آمار ورود دختران به دانشگاه ها در استان بوشهر اگر بیشتر از پسران نباشد، کمتر نیست. در حال حاضر مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر یک خانم است در حالی که در هیچ کدام از استان های تهران، اصفهان و شیراز هیچ خانمی به این سمت مدیرکلی گماشته نشده.
ایشان در مقاله ای دیگر با عنوان "زنان؛ دیگری های فراموش شده" به صورت ضمنی تعریف سیمون دوبوار، فمینست فرانسوی را در مورد واژه "دیگری" بودن زن مورد تائید قرار می دهند. ایشان در این مقاله می خواهد این مساله را عنوان کند که در جامعه ما زن، جنس دوم است و مرد "اصل" و زن "عارضی بر این اصل" است.
وی در همین مقاله و در جمله ای نه چندان محترمانه چنین عنوان می دارند که؛"زنان جنوب؛ شمع و چراغ هایی هستند که تنها در شب روشن می گردند و در روز سر در تاریکی دارند و به کارهای روزمره جامعه مرد سالار و سنت زده می پردازند".
به نظر من خانم امیری دشتی در نوشته هایشان باید دو مساله را مورد توجه قرار دهند، اول اینکه یکسره و مطلقا به تخطئه سنت ها و مذهب نپردازند،چه آنکه این کار به تخصص، مطالعه و بررسی زیادی نیاز دارد و گاها با سوء برداشت مواجهه می شود، از سوی دیگر نادیده انگاشتن سنن بومی بوشهری که عمده آنها ریشه ای مذهبی و اخلاقی دارند موجب ایجاد خسران در بخش های مختلفی در جامعه می شود. ثانیا اگر فکر می کنند که حضور اجتماعی زنان کمرنگ است، راهکاری بومی ارائه دهند نه اینکه از نسخه گیدنز و اندی بنت و دوبوار استفاده کنند که برای جامعه غرب و یا غربی کردن جوامع شرقی نوشته شده است.
+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۴ ساعت 16:1 توسط الله کرم مشتاقی
|