به واسطه یکی از دوستان به میهمانی افطاری دکتر احمدی نژاد دعوت شدم، افطاری که با عنوان دیدار احمدی نژاد با تشکل های دانشجوئی برگزار می شد. برنامه ساعت 6 آغاز می شد که من با 2 ساعت تاخیر رسیدم و البته چه بهتر که با تاخیر رسیدم! جمعی حدود 50 نفر از دانشجویان که اکثرشان را می شناختم و اکثر شان بچه های حزب الهی بودند که یا در بسیج دانشجوئی یا در دانشگاه و یا در رسانه ها یک زمانی با هم بویدم و البته این روزها کمتر از حال همدیگر با خبریم، با وجود گذشت سال ها و همه تغییراتی که در رشته و محل تحصیل و شهر و وضعیت تاهل و  حتی شکل ظاهری بعضی از بچه ها ایجاد شده بود اما خطشان همان خط سابق بود، خط انقلاب.

وقتی رسیدم دکتر احمدی نژاد تازه بسم الله را گفته بود،بچه های روی موکت توی طبقه زیرین نیمه کاره ی ساختمان نشسته بودند، دکتر روی یک صندلی ساده نشسته بود. تا اذان مغرب حرف هایش به طول انجامید، به جز اشاره هائی کوتاه در مورد مسائل سیاسی حرف نزد، حرف هایش را توی سه محور انسان کامل، اهداف کلان انقلاب اسلامی و لزوم شناخت حضرت امام خلاصه کرد. حرفهایش سیاسی نبود، یعنی اصلا سیاسی نبود اگر چه چند روز اخیر بعضی از سایت ها با مبنی قرار دادن یادداشت هائی که بعضی از بچه ها توی وبلاگشان منتشر کرده بودند برداشت های نادرستی از حرف های دکتر احمدی نژاد منتشر کردند.

به هر تقدیر سخنرانی تمام شد و نماز جماعت با پیش نمازی دکتر الهام خوانده شد و صفره افطاری روی ایوان ساختمان انداخته شد. رو بروی من داماد احمدی نژاد و مدیر کل سابق امنیتی سیاسی نهاد ریاست جمهوری سر پا ایستاده بودند،2-3 دقیقه منتظر ماندم دیدم نمی نشینند، بسم الله گفتیم و شروع کردیم!

2-3 دقیقه بعد دکتر احمدی نژاد اومد، به احترام سفره افطار و البته درخوایت خود احمدی نژاد کسی از جای خود بلند نشد، آمد روبروی من و من نیم خیز شدم، جا شدیدا تنگ یود و دکتر روی دو زانو نشست دکتر الهام هم نیز. با دکتر خوش و بش کردم. بی مقدمه گفتم آقای دکتر آیا این عادلانه است که استان بوشهر که قطب انرژی ایران است هنوز گاز کشی نشده باشد! فارغ التحصیلان رشته های فنی و مهندسی اش بیکار باشند، با یک زلزله 4 ریشتری نصف روستاهایش خراب شوند و هنوز به عنوان استانی محروم تلقی شود؟

دکتر گفت الان جم و کنگان و بوشهر گازرسانی شده اند، نشده اند؟ گفتم بله گفت دشتستان و برازجان چطور؟ گفتم به کندی پیش می رود آن هم فقط برازجان. 

فکر نمی کردم این همه دقیق شهر های استان را به یاد داشته باشد، این را به او گفتم. خندید گفت راه اهرم درست شد؟گفتم آقای دکتر من اطلاع دقیقی ندارم، گفت در دوره ما برای جاده کشی اهرم و توسعه اقتصادی دشتستان برانه ریزی و تصویب های زیادی انجام شده خود بوشهری ها باید پیگیر یاشند اگر پیگیری نکنن طرح هائی که حتی بودجه شان تصویب بشده ممکن است به فراموشی سپرده شوند.

گفتم دکتر ده سال دیگه از بوشهر چی توی ذهنت می مونه، گفت بوشهری های آدم های بزرگ، دیندار، وطن دوست و کم توقعی هستند، اگر استان دیگری منابع شما را داشت( و البته اسم یک استان را آورد) الان ادعای پایتختی می کرد!