ما و سوریه
مکالمه تلفنی روحانی و پوتین در آستانه حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به سوریه برای من بعنوان یک جوان ایرانی خیلی تاسف بار بود..آقای پوتین گفت:سوریه از سلاح شیمیایی استفاده نکرده و ادعای آمریکا دروغه/ مردم سوریه قربانیان اصلی جنگ در سوریه هستند/روسیه در حمایت از دولت و مردم سوریه دو کشتی نظامی دیگر رو به دریای مدیترانه میفرسته. آقای روحانی گفت: شرایط سوریه خیلی استراتژیک شده/نباید قضاوت زودهنگام کرد!/ حمله نظامی در منطقه به نفع هیچ کس نیست.
اشتباه ننوشتم. جای رییس جمهورها انگار عوض شده!نع؟ آقای روحانی بازبان بی زبانی به پوتین میگه بابا سوریه رو بیخیال.. من که قبلا گفتم دیگه کمک به سوریه تموم شد.. تکلیف سوریه رو خود مردمش تعین کنن.. حالا اینکه چند هزار نفر تروریست تا بن دندان مسلح وهابی تکفیری افتادن به جون مردم بی دفاع خب به ماچه؟! پوتین! چرا نمیفهمی؟ من میخوام با آمریکا مذاکره کنم. نمیتونم الان موضع مخالف با آمریکا بگیرم..
من به عنوان یک جوان ایرانی خجالت کشیدم از این طرز موضع گیری منفعلانه و ذلیلانه..
گویا درجه اجتهاد دارید از حوزه با هفت هشت سال تحصیل در حوزه و اروپا! این متن رو از نهج البلاغه البته ترجمه فارسیش رو میگذارم تا راحت تر مطالعه بفرمایید.
و درود خدا بر او، فرمود: مرگ بهتر از تن به ذلت دادن است... ( حکمت396 نهج البلاغه)
نفرین برشما کوفیان! که از فراوانی سرزنش شما خسته شدم.آیا به جای زندگی جاویدان قیامت به زندگی زودگذر دنیا رضایت دادید؟ و بجای عزت و سربلندی ، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ هرگاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت میکنم، چشمانتان از ترس در کاسه میگردد...
به خدا سوگند، شما بد وسیله ای برای افروختن آتش جنگ هستید، شما را فریب میدهند اما فریب دادن نمیدانید، سرزمین شما را پیاپی میگیرند و شما پروا ندارید، چشم دشمن برای حمله شما خواب ندارد ولی شما در غفلت به سر میبرید. به خدا سوگند، شکست برای کسانی است که دست از یاری یکدیگر میکشند. سوگند به خدا ، اگر جنگ سخت درگیر شود وحرارت و سوزش مرگ شما را دربرگیرد، از اطراف فرزند ابوطالب ، همانند جدا شدن سر از تن، جدا و پراکنده میشوید. به خدا سوگند! آن که دشمن را بر جان خویش مسلط گرداند تا گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشکند، و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتوانی اش بسیار بزرگ و قلب او بسیار کوچک و ضعیف است. تو اگر میخواهی اینگونه باش، اما من، به خدا سوگند از پای ننشینم وقبل از آنکه دشمن فرصت یابد با شمشیر آبدیده چنان ضربه ای بر پیکر او وارد سازم که ریزه های استخوان سرش را بپراکند و بازوها و قدم هایش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد...(خطبه34 نهج البلاغه)