پیام و پیامک

این روزها مرتبا از سوی دوستان پیامک هائی با مضامین طعنه آلود از جمله اینکه "بچه ها، اگر شهر سقوط کرد آن را دوباره فتح خواهيم کرد؛ مواظب باشيد که ايمانتان سقوط نکند(شهید جهان آرا)" و "آغاز 8 سال دفاع مقدس گرامی باد"،"به مالک بگو برگرد و به مهدی بگوئید نیاید، مردم ما تحمل سختی را ندارند" و ...

راستش را بخواهید این جور طرز تفکر برای مائی که خودمان را پیرو ولایت فقیه میدانیم همخوانی ندارد.

اگر "پیام" آقا به دکتر روحانی را در کنار"پیامک " های خودمان قرار دهیم متوجه اشتباه خودمان میشویم.

جملات زیر عینا از متن پیام تبریک حضرت آقا به رئیس جمهور منتخب استخراج شده اند:

 * هیجان و التهابِ روزها و هفته های رقابت، باید جای خود را به همکاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایسته ی خود را به  دست آورند. 

* هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتار و گفتاری دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی وادار کند.

 نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابزار خواسته‌های پلید خویش کنند[چرا که ] وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه‌ ی امنیت کشور و خنثی کننده‌ ی ترفندهای دشمنان است.

* رئیس جمهور منتخب، رئیس‌جمهور همه‌ ی ملت است. همه باید برای دست یافتن به آرمانهای بزرگی که رئیس‌جمهور و همکاران وی در دولت، متعهد و مسئول تحقق آنند، به آنان کمک و با آنان همکاری صمیمانه کنند.

من فکر میکنم برای عمل به فرمایش حضرت آقا و اینکه ان شا الله از جمله کسانی نباشیم که رفتار و گفتارمان به تعبیر آقا "دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی" باشد باید چند نکته را مد نظر بگیریم.

1- بپذیریم که انتخابات تمام شده و دکتر حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس جمهور ماست.

2- اینکه در عدم توفیق کاندیدای خود، این و آن را مقصر جلوه دهیم در حال حاضر بی اساس و بی فایده است (چه آنکه من نیز در این مورد حرف های زیادی دارم)من فکر میکنم قبل از استقرار دولت جدید و در حالی که تمام شخصیت های ملی و جهانی در حال تبریک به ملت ، دولت و حکومت جمهوری اسلامی هستند خرده گیری از رئیس جمهور منتخب و حتی نقد درون گفتمانی "فعلا" صحیح نیست.

3- باید از این فرصت برای اثبات بی اساس بودن ادعای تقلب در انتخابات دوره دهم و به تبع آن بی ریشه بودن فتنه 88 استفاده کنیم.

4- من فکر میکنم این شکست برای جریان اصولگرائی یک نعمت بود، نعمتی که شاید از نخوت و غرور سران اصولگرائی بکاهد، نعمتی که جریان اصولگرائی را از انشقاقِ بیشتر نجات داد.


آقایان،خیابان پاستور محل مناسبی برای ترافیک سیاسی نیست!

 اعلام آمادگی رسمی و غیر رسمی حدود ۴۰ نفر برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم از یک سو موجب خوشحالی و از چند سو مایه نگرانیست.

خوشحال از اینکه نخبگان سیاسی نسبت به آینده کشور احساس وظیفه می کنند٬ و اینکه عرصه انتخابات رقابتی تر میشود و اینکه جمهوری اسلامی ظرفیت حضور سلائق مختلف را دارد.

اما نکات منفی در موردحضور این تعداد بالا از کاندیداها از وزن بیشتری برخوردار است. تخفیف جایگاه و تنزیل شآن ریاست جمهوری اولین مورد ان است.

دوم آنکه حضور ۴یا ۵ نفره٬ از یک جبهه و جناح در انتخابات با آراء فکری نزدید به یکدیگر٬ شعار "خدمت و احساس تکلیف" را برای مردم سخت و غیر قابل پذیرش می کند.

اعلام نامزدی این همه "چهره سیاسی" برای احراز پست ریاست جمهوری مساله ای نادر و عجیب در تاریخ جمهوری اسلامی است.

با مروری بر اسامی کسانی که به صورت علنی و یا غیر علنی اعلام کاندیاتوری کرده اند به صراحت میتوان دریافت که عده زیادی تنها بخاطر منافع محض شخصی٬ شهرت٬ معاملات سیاسی پشت پرده٬گروکشی و سهم خواهی پا به این میدان گذاشته اند.

شخصیتهائی که اعلام کاندیاتوری کرده اند از لحاظ اهمیت و دلیل ورود به میدان رقابت را میتوان در ۳ دسته کلی تقسیم بندی کرد:

۱- کسانی که هم پتانسیل و هم تیم و برنامه مدونی برای این پست دارند٬ تعداد این افراد بیشتر از ۵نفر نیست.سابقه ای بیش از یک دهه در مدیریت کلان کشور یک فاکتور از افرادی است که در این دسته جای می گیرند.

۲- کسانی که صرفا برای شهرت و دیده شدن به میدان آمده اند٬ هیچ برنامه مدونی ندارند و به جرات میتوان گفت تصمیم انها برای حضور تصمیمی سطحی و کوتاه بینانه است. نمونه بارز آن افرادی است که با احراز سمت های یک شبه و ریاست یک "حزب انتخاباتی"٬ نمایندگی در چند دوره مجلس٬٬ حضور کوتاه مدت در مدیریت یک استان و مسائلی از این قبیل تنها برای شناخته شدن پا به میدان گذاشته اند.

۳- افراد مشهوری که برای گرو کشی و سهم خواهی نام خود را مطرح کرده اند٬ افرادی که اگر چه چهره هائی شناخته شده محسوب میشوند اما خود نیز به این نکته واقفند که نه ظرفیت ریاست جمهوری را دارند و نه برنامه مشخصی برای اداره کشور. این افراد بیش از انکه به فکر رقابت سیاسی باشند در تلاش برای " معامله سیاسی" هستند.

به نظرم از میان ویژگی های مختلف٬ وجود ۵ خصیصه مقدماتی(که نقص در هر یک از آنها میتواند خدشه ای عمیق در احراز صلاحیت انها در نزد ملت وارد آرود)برای انتخاب اصلح عبارتند از:

۱- سابقه مبارزاتی٬جهادی و جبهه:

به نظرم افرادی که در دوران انقلاب از میادین مبارزه با رژیم شاهنشاهی به دور بوده اند و در دوران جنگ تحمیلی به بهانه های مختلف خود را از معرکه دور نگه داشته اند لیاقت احراز پست ریاست جمهوری را ندارند. گرچه این ملاک تنها معیار انتخاب اصلح نیست اما این مساله٬ مساله مهمی است که افرادی که اکنون و در دوران عظمت و رشد جمهوری اسلامی "فریاد مبارزه" سر میدهند آیا در عرصه عمل( که نمونه بارز آن دوران مبارزه علیه رژیم شاه و دوران جنگ بوده ) نیز در میدان حضور داشته اند یا خیر.

۲- داشتن تیم و برنامه مدون برای اداره عقلانی امور کشور:

بعضی از افرادی که خود را در حد نفر اول اجرائی جمهوری اسلامی میدانند برنامه ای در حد اداره یک شهرستان هم ندارند چه رسد به برنامه عمیق سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور. تاکید این افراد بیش از انکه به استفاده از حلقه مشاوران توانمند باشد بیشتر پیرامون اظهار نظرهای شازی است که بیشتر اسباب خنده را فراهم میکند تا کسب رای مردم.(البته نوع برنامه ریزی نیز مهم است چه انکه برخی از افراد و گروه ها برای عقب گرد کشور برنامه بیشتری دارند تا توسعه و رشد آن)

۳- سابقه مدیریتی در عرصه های کلان کشوری:

مدیریت یک سازمان٬ وزارتخانه و یا پست های حساس ملی ابتدائی ترین شرط برای ورود افراد به این عرصه است. متاسفانه توهم" خود مدیر بینی" در برخی از آقایان موجب شده است که صرف چند دوره نمایندگی مجلس٬ سابقه استادنداری٬ ریاست یک دانشگا و ٬دبیر یک حزب بی نام و نشان و خلق الساعه خود را شایسته اداره امور مختلف کشور بدانند.

۴- ساده زیستی:

داشتن کارنامه شفاف مالی و اقتصادی٬ سبک زندگی غیر مرفهانه٬ مشروعیت ثروت به دست آمده ٬ عدم شهرت وی٬خانواده و فرزندان او به فساد مالی و شفافیت در میزان ثروت کاندیای مطرح شده از جمله مواردی است که داعیه دار پست ریاست جمهوری باید داشته باشد.

۵- داشتن مواضع شفاف٬ادبیات صحیح و بیان صادقانه:

به نظرم کسانی که در اظهارات خود پیرامون مسائلی همچون ولایت فقیه٬ آمریکا ٬فتنه٬ مفاسد دولتی و اقتصادی و... با دودلی و تردید مواجهند از صلابت لازم برای احراز ریاست جمهوری برخوردار نیستند. کسانی که در گفتار خود از ادبیاتی به دور از شان یک "سیاستمدار خبره" استفاده می کنند مسلما ظرفیت کسب جایگاه ریاست جمهوری را ندارد.

این موارد و البته پیروی از دستورات ولی فقیه و اعتقاد به ولایت فقیه که دروازه ورود به این ۵ شرط است مواردی هستند که به نظر میرسد در صورتی که کاندیداها در یکی از موارد ۵ گانه دارای مشکل باشند صلاحیت احراز پست ریاست جمهوری را ندارند.

 

نقدی بر نامه 313 امضائی

دعوت از کاندیداهای احتمالی برای ورود به عرصه انتخابات نه تنها امری مبارک در عرصه سیاسی- اجتماعی  بلکه  نشان از بار مردم سالارانه نظام جمهوری اسلامی است . اتفاقا همین مساله ی" حضور حاضران و وجود یاوران" است که اولیای دین را به پذیرش بسیاری از مناصب واداشته است. حضرت امام نیز در سخرانی مشهور خود در بهشت زهرا به مساله خواست و حمایت مردم از وی تاکید ویژه داشتند.

باری، اخیرا نامه ای از سوی 313 تن از دانشجویان دانشگاه تهران به منظور دعوت از دو تن از چهره های سرشناس سیاسی و اجرائی کشور برای حضور در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، منتشر شده است که گرچه دارای نفسی خوب است اما به نظر می رسد " متن" آن معیوب است.

 نامه در چند مورد، نقض غرض کرده است و البته تخطئه دیگران!

1-    در ابتدای نامه چنین آورده شده است"و آنهایی كه از مدتها قبل سودای كسب قدرت به هر قیمت را در سر می پرورانند نیز با فعال كردن ستادهای انتخاباتی خود و تبلیغات آشكار و پنهان، برخلاف تاكیدات چندباره رهبر معظم انقلاب تبلیغات زودهنگام انتخاباتی خود را آغاز كرده‎اند"

اولا منظور آقا از تاکید بر عدم ورود زود هنگام به انتخابات، جلو گیری از تخریب ها و  تهمت ها و فرافکنی ها و یاس آلود کردن فضای کشور است نه اینکه هیچ جلسه و مشورتی از سوی گروه ها و افراد صورت نگیرد.

کما اینکه برای رسیدن به گزینه مطلوب از سوی هر گروهی، مطرح کردن نام کاندیداها برای سنجش افکار عمومی الزامیست. همه می دیانیم که ائتلاف موسوم به 2+1 رئیس ستاد انتخابات خود را مشخص کرده، باز همه می دانیم که جبهه پایداری جلسات متعدد پیدا و پنهان برای رسیدن به نامزد نهائی تشکیل داده و به همین ترتیب رسانه هائی با گرایش های فکری متضاد از "کیهان تا آسمان"  از مباحث انتخاباتی چشم پوشی نکرده اند.

و اتفاقا همین مساله نشان از آزاد بودن انتخاب و انتخابات در جمهوری اسلامیست و ابدا به معنی نادیده انگاشتن فرمایش رهبر انقلاب نیست.

در ثانی اگر بپذیریم، طرح این مسائل( انتخاباتی) خلاف فرمایشات حضرت آقاست، به تبع به این نتیجه میرسیم که همین نامه(313 امضائی) نیز خلاف نظر رهبر انقلاب است!

2-    در بخش دیگری از نامه آورده شده است"آنچه بیش از همه نگران كننده است، خلاء جدی یك نامزد انقلابی، جوان، با نشاط، گفتمان محور، با برنامه، خوش سابقه، اخلاقمدار، با تجربه، ولایتمدار و در یك كلام کاندیدای اصلح است"

این بدان معنی است که تمامی کاندیداهای مظرح شده دارای ویژگی های منفی ئی همچون" غیر انقلابی بودن، کهولت و کسالت، بی انگیزه و بی نشاط، بی گفتمان، بی برنامه، بد سابقه، بی اخلاق، بی تجربه ، غیر ولائی و در یک کلام ناصالح" هستند!

اتفاقا منظور حضرت آقا از عدم ورود زود هنگام به انتخابات، جلو گیری از فضائی است که متاسفانه در همین سطورِ نامه به آن دامن زده شده است ضمن آنکه فتنه رقت بار 88، به ما آموخت که " تخریب رقیب" یعنی جم اوری هیزم برای آتش فتنه.

3-    در بخش دیگری از نامه آورده شده است"اما عده‎ای كه مدتهاست تبلیغات زودهنگام انتخاباتی خود را آغاز کرده اند، همچنان مسیر پیشرفت كشور را از روی جهل یا غرض، با پی گرفتن نظریات "دولت توسعه گرا" جستجو می كنند".

به نظر نمی رسد دولت توسعه گرا آنقدر مذموم و ناپسند باشد که طراحان آن را " غرض ورز و نادان" بپنداریم. اگر طراحان نامه، مدل  اشخاص مورد نظر خود را شرح می دادند حق مطلب بیشتر ادا می شد تا اینکه "طرح دیگران" را تخطئه کنند.

4-    در بخشی از نامه آورده شده است"از سوی دیگر، تكنوكرات‎هایی كه در طول عملکرد سال‎های گذشته‎شان نشان داده‎اند در عمل و علن سكولاریسم را دنبال می كنند مدعی انقلابی گری شده اند و  با كلید واژه چندپهلوی "اعتدال" و "عقلانیت" می خواهند تجربه شکست خورده سالهای 68 تا 76 را تكرار كنند."

نگارنده خود یکی از منتقدان دولت هاشمی رفسنجانیست، اما حقیقت این است که برچسب" سکولار" به افرادی همچون هاشمی رفسنجانی نوعی شیطنت و بی اخلاقی است. سکولار در معنی کلان آن یعنی کسی که عرصه دین را از عرصه اجتماع جدا می داند، اساس همه چیز را عقل محض انسان می داند نه آموزه های وحیانی و به دنبال خصوصی کردن " دیانت" در همه عرصه هاست.

جملاتی که در این سطور از بیانه 313 امضائی عنوان شده مثل این است که طرفداران هاشمی رفسنجانی علیه دولت نهم و دهم چنین بنویسند"...با کلید واژه چند پهلوی " مهرورزی" و "خدمتگذاری" می خواهند تجربه شکست خورده سالهای 84تا 92 را تکرار کنند"!!

5-    شاید خطرناکترین جمله بیانیه این جمله باشد که عنوان می دارد"...لذا بدون تردید هر گفتمانی غیر از "گفتمان سوم تیر "به مثابه یك ارتجاع بزرگ برای انقلاب اسلامی خواهد بود".

می توان گفت که "گفتمان عدالت" یکی از محبوبترین گفتمانهای دولتهای پس از انقلاب بوده است که حتی گروه های مخالف دولت نیز بنیاد آن را انکار نمی کنند( اگر چه در شیوه اجرای عدالت با دولت هم رای نیستند) اما این دلیل نمی شود که دیگر گفتمان ها را ارتجاعی بنامیم.

ارتجاعی نامیدن گفتمان های دیگر به این معنی است که در صورت شکست مدعیان این گفتمان(گفتمان سوم تیر) ، انقلاب اسلامی با بحران" ارتجاع" روبرو خواهد شد. ضمن اینکه بسیاری از احزاب و چهره های سیاسی بر خلاف بنده و 313 امضا کننده نامه، گفتمان سوم تیر 84 را با گفتمان 22 بهمن 57 یکسان نمی پندارند و البته که ما حق نداریم آنها را به " ارتجاع، نادانی و غرض ورزی " متهم کنیم.

نهایتا اینکه اگر چه بسیاری از کسانی که نامه را امضا کرده اند، دوستان بنده بوده و  از لحاظ تجربه، درایت، سن و سجایای اخلاقی از من بالاترند اما فکر می کنم اولا باید با سعه صدر بیشتر با مسائل برخورد کنیم و ثانیا  اگر قرار باشد به جای "دعوت مخلصانه" از چهره ای سرشناس و تلاش برای روشن ساختن برنامه های اجرائی و چارچوب های فکری آنها، به تخریب دیگران و باز کردن بابی برای چنین اقداماتی از سوی رقبا بپردازیم. لاجرم باید منتظر "فتنه 92"باشیم.

اگر چه تعداد امضاء کنندگان این نامه یعنی 313 نفرکه به تعداد یاران اصلی حضرت ولی عصر(عج) در وقت ظهور اشاره دارد، نیز در جای خود محل بحث و نقد است.

 

 

اما و اگرهای انتخابات یازدهم

 

۱- در صورت حضور مصطفی پور محمدی در انتخابات ریاست جمهوری، کمترین رای را از آن خود خواهد کرد.

2- در صورت استمرار ائتلاف 2+1 حسن روحانی کاندیدا نخواهد شد، در صورت فروپاشی ائتلاف 2+1 حسن روحانی کاندیدا می شود.

3- کواکبیان، مهرعلیزاده و محمد شریعتمداری کاندیدا خواهند شد و هیچکدام به نفع دیگری کنار نمی روند.

4 - محمد رضا عارف به نفع یک اصلاح طلب کنار خواهد رفت.

5- طرفداران خاتمی از عارف، مهرعلیزاده و کواکبیان حمایت نخواهند کرد.  و همه رد صلاحیت میشوند!

6- متکی در صورت ثبتنام به نفع کاندیدای ائتلاف2+1 کنار می رود.

6- انتخابات به دور دوم خواهد کشید، رقابت در دور دوم بین کاندیدای 2+1 با محسن رضائی یا کاندیدای پایداری خواهد بود.

7- گزینه نهائی جبهه پایداری کسی غیر از فتاح و لنکرانی است.

8- دو نفر به صورت مستقل وارد انتخابات خواهند شد.

9- از طیف "اصلاح طلب- کارگزار"کسی کاندیدا نخواهد شد.

10- علی لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم موضعی انفعالی خواهد داشت، در صورتی که کسی غیر از حداد عادل نامزد نهائی این ائتلاف باشد، لاریجانی به صورت ضمنی از این ائتلاف حمایت می کند.

11- هاشمی به صورت ضمنی از کاندیدای 2+1 حمایت می کند.

12-گزینه دولت برای انتخابات دوره یازدهم کاندیدائی کمتر شناخته شده و زیر 50 سال خواهد بود که البته توفیق چندانی نخواهد یافت.

13- مشارکت در انتخابات بین 50-60% خواهد بود.

14- بیشترین تخریب ها علیه قالیباف(در صورت کاندیداتوری) و کاندیدای جبهه پایداری خواهد بود.

15- طرفداران هیچکدام از بازندگان انتخابات فتنه 88 را تکرار نخواهند کرد و البته ضد انقلاب تحرکات خاص خود را در صحنه مجازی و میدانی خواهد داشت.

16- در صورت کاندیداتوری مشائی و رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان، رئیس جمهور تهدید به استعفا می کند.

17 کاندیدای نهائی 2+1 محمد باقر قالیباف خواهد بود.

۱۸- توکلی٬ مطهری٬اکثر نمایندگان فراکسیون پیروان ولایت و رهپویان از ۲+۱ حمایت می کنند.

۱۹- گزینه مورد حمایت اصلاح طلبان طرفدار خاتمی٬شخصیتی کمتر شناخته شده٬ فرهنگی- علمی- مذهبی خواهد بود تا سیاسی.