دعوت از کاندیداهای احتمالی برای ورود به عرصه انتخابات نه تنها امری مبارک در عرصه سیاسی- اجتماعی بلکه نشان از بار مردم سالارانه نظام جمهوری اسلامی است . اتفاقا همین مساله ی" حضور حاضران و وجود یاوران" است که اولیای دین را به پذیرش بسیاری از مناصب واداشته است. حضرت امام نیز در سخرانی مشهور خود در بهشت زهرا به مساله خواست و حمایت مردم از وی تاکید ویژه داشتند.
باری، اخیرا نامه ای از سوی 313 تن از دانشجویان دانشگاه تهران به منظور دعوت از دو تن از چهره های سرشناس سیاسی و اجرائی کشور برای حضور در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، منتشر شده است که گرچه دارای نفسی خوب است اما به نظر می رسد " متن" آن معیوب است.
نامه در چند مورد، نقض غرض کرده است و البته تخطئه دیگران!
1- در ابتدای نامه چنین آورده شده است"و آنهایی كه از مدتها قبل سودای كسب قدرت به هر قیمت را در سر می پرورانند نیز با فعال كردن ستادهای انتخاباتی خود و تبلیغات آشكار و پنهان، برخلاف تاكیدات چندباره رهبر معظم انقلاب تبلیغات زودهنگام انتخاباتی خود را آغاز كردهاند"
اولا منظور آقا از تاکید بر عدم ورود زود هنگام به انتخابات، جلو گیری از تخریب ها و تهمت ها و فرافکنی ها و یاس آلود کردن فضای کشور است نه اینکه هیچ جلسه و مشورتی از سوی گروه ها و افراد صورت نگیرد.
کما اینکه برای رسیدن به گزینه مطلوب از سوی هر گروهی، مطرح کردن نام کاندیداها برای سنجش افکار عمومی الزامیست. همه می دیانیم که ائتلاف موسوم به 2+1 رئیس ستاد انتخابات خود را مشخص کرده، باز همه می دانیم که جبهه پایداری جلسات متعدد پیدا و پنهان برای رسیدن به نامزد نهائی تشکیل داده و به همین ترتیب رسانه هائی با گرایش های فکری متضاد از "کیهان تا آسمان" از مباحث انتخاباتی چشم پوشی نکرده اند.
و اتفاقا همین مساله نشان از آزاد بودن انتخاب و انتخابات در جمهوری اسلامیست و ابدا به معنی نادیده انگاشتن فرمایش رهبر انقلاب نیست.
در ثانی اگر بپذیریم، طرح این مسائل( انتخاباتی) خلاف فرمایشات حضرت آقاست، به تبع به این نتیجه میرسیم که همین نامه(313 امضائی) نیز خلاف نظر رهبر انقلاب است!
2- در بخش دیگری از نامه آورده شده است"آنچه بیش از همه نگران كننده است، خلاء جدی یك نامزد انقلابی، جوان، با نشاط، گفتمان محور، با برنامه، خوش سابقه، اخلاقمدار، با تجربه، ولایتمدار و در یك كلام کاندیدای اصلح است"
این بدان معنی است که تمامی کاندیداهای مظرح شده دارای ویژگی های منفی ئی همچون" غیر انقلابی بودن، کهولت و کسالت، بی انگیزه و بی نشاط، بی گفتمان، بی برنامه، بد سابقه، بی اخلاق، بی تجربه ، غیر ولائی و در یک کلام ناصالح" هستند!
اتفاقا منظور حضرت آقا از عدم ورود زود هنگام به انتخابات، جلو گیری از فضائی است که متاسفانه در همین سطورِ نامه به آن دامن زده شده است ضمن آنکه فتنه رقت بار 88، به ما آموخت که " تخریب رقیب" یعنی جم اوری هیزم برای آتش فتنه.
3- در بخش دیگری از نامه آورده شده است"اما عدهای كه مدتهاست تبلیغات زودهنگام انتخاباتی خود را آغاز کرده اند، همچنان مسیر پیشرفت كشور را از روی جهل یا غرض، با پی گرفتن نظریات "دولت توسعه گرا" جستجو می كنند".
به نظر نمی رسد دولت توسعه گرا آنقدر مذموم و ناپسند باشد که طراحان آن را " غرض ورز و نادان" بپنداریم. اگر طراحان نامه، مدل اشخاص مورد نظر خود را شرح می دادند حق مطلب بیشتر ادا می شد تا اینکه "طرح دیگران" را تخطئه کنند.
4- در بخشی از نامه آورده شده است"از سوی دیگر، تكنوكراتهایی كه در طول عملکرد سالهای گذشتهشان نشان دادهاند در عمل و علن سكولاریسم را دنبال می كنند مدعی انقلابی گری شده اند و با كلید واژه چندپهلوی "اعتدال" و "عقلانیت" می خواهند تجربه شکست خورده سالهای 68 تا 76 را تكرار كنند."
نگارنده خود یکی از منتقدان دولت هاشمی رفسنجانیست، اما حقیقت این است که برچسب" سکولار" به افرادی همچون هاشمی رفسنجانی نوعی شیطنت و بی اخلاقی است. سکولار در معنی کلان آن یعنی کسی که عرصه دین را از عرصه اجتماع جدا می داند، اساس همه چیز را عقل محض انسان می داند نه آموزه های وحیانی و به دنبال خصوصی کردن " دیانت" در همه عرصه هاست.
جملاتی که در این سطور از بیانه 313 امضائی عنوان شده مثل این است که طرفداران هاشمی رفسنجانی علیه دولت نهم و دهم چنین بنویسند"...با کلید واژه چند پهلوی " مهرورزی" و "خدمتگذاری" می خواهند تجربه شکست خورده سالهای 84تا 92 را تکرار کنند"!!
5- شاید خطرناکترین جمله بیانیه این جمله باشد که عنوان می دارد"...لذا بدون تردید هر گفتمانی غیر از "گفتمان سوم تیر "به مثابه یك ارتجاع بزرگ برای انقلاب اسلامی خواهد بود".
می توان گفت که "گفتمان عدالت" یکی از محبوبترین گفتمانهای دولتهای پس از انقلاب بوده است که حتی گروه های مخالف دولت نیز بنیاد آن را انکار نمی کنند( اگر چه در شیوه اجرای عدالت با دولت هم رای نیستند) اما این دلیل نمی شود که دیگر گفتمان ها را ارتجاعی بنامیم.
ارتجاعی نامیدن گفتمان های دیگر به این معنی است که در صورت شکست مدعیان این گفتمان(گفتمان سوم تیر) ، انقلاب اسلامی با بحران" ارتجاع" روبرو خواهد شد. ضمن اینکه بسیاری از احزاب و چهره های سیاسی بر خلاف بنده و 313 امضا کننده نامه، گفتمان سوم تیر 84 را با گفتمان 22 بهمن 57 یکسان نمی پندارند و البته که ما حق نداریم آنها را به " ارتجاع، نادانی و غرض ورزی " متهم کنیم.
نهایتا اینکه اگر چه بسیاری از کسانی که نامه را امضا کرده اند، دوستان بنده بوده و از لحاظ تجربه، درایت، سن و سجایای اخلاقی از من بالاترند اما فکر می کنم اولا باید با سعه صدر بیشتر با مسائل برخورد کنیم و ثانیا اگر قرار باشد به جای "دعوت مخلصانه" از چهره ای سرشناس و تلاش برای روشن ساختن برنامه های اجرائی و چارچوب های فکری آنها، به تخریب دیگران و باز کردن بابی برای چنین اقداماتی از سوی رقبا بپردازیم. لاجرم باید منتظر "فتنه 92"باشیم.
اگر چه تعداد امضاء کنندگان این نامه یعنی 313 نفرکه به تعداد یاران اصلی حضرت ولی عصر(عج) در وقت ظهور اشاره دارد، نیز در جای خود محل بحث و نقد است.