
یکی از شعار های مهم و البته جذاب جناب آقای روحانی در جریان یازدهمین دوره رقابت های ریاست جمهوری "برگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی" بود. شعاری زیبا که اگر چه اعتقاد دارم پاسپورت ایرانی بی اعتبار نشده بود اما وعده ایشان برای ارتقاع جایگاه آن مساله ای ارزشمند تلقی می شد.
فروردین 1393 حمید ابوطالبی از سوی ایران به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل معرفی شد اما آمریکائی ها از ورود او به خاک این کشور جلوگیری کردند، سرانجام پس از 11 ماه، دولت عقب نشینی کرد و غلامعلی خوشرو به عنوان سفیر جدید ایران در سازمان ملل راهی نیویورک شد.
چند هفته بعد در حالی که توافقنامه ژنو امضاء شده بود انتظار می رفت شعار رئیس جمهور در مورد "اعتبار پاسپورت ایرانی" محقق شود نروژ بیش از 60 دانشجوی ایرانی را از این کشور اخراج کرد.
در اسفند 1393 عربستان سعودی در چندین نوبت پرواز های زائران ایرانی را با مشکل، تاخیر و کنسل شدن رو به رو کرد و سر انجام فروردین 1394 پلیس عربستان در فرودگاه جده به دو نوجوان ایرانی که از سفر حج بازمی گشتند تجاوز کردند.
خارج از حب و بغض سیاسی باید از جناب آقای رئیس جمهور پرسید، این مسائل و ده ها مساله دیگر که ما از آن بی خبریم نتیجه بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی است؟ زائر ایرانی در سفر حج نیز نباید احساس آرامش و امنیت کند؟ آیا بهتر نیست اعتبار پاسپورت ایرانی به دوره ای باز گردد که حد اقل به او تجاوز نمی شد؟
اما عربستان؛
در روابط بین الملل و سیاست خارجی تصمیمات احساسی و فی البداهه جایگاهی ندارد، اما دفاع از شرافت و عزت دارای جایگاه فوق العاده ویژه ای است، هیچ کس حق ندارد به بهانه تدبیر و مصلحت، شرافت ایرانی و اسلامی را نادیده انگارد . واقعیت آن است که ما و سعودی حد اقل از سال 2000 به بعد حتی 1./. در هیچ کجای دنیا در هیچ مساله ای نه تنها منافع مشترکی نداریم بلکه در همه امور اختلاف صد در صدی داریم، اساسا یکی از عوامل اصلی مشکلات ایران در عرصه بین المللی و در منطقه، لابی فاسد و البته ثروتمند سعودی است. ما با عربستان در یمن، بحرین، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، رژیم صهیونیستی، بیدرای اسلامی، خاورمیانه بزرگ، جریان مقاومت و هر مساله و هر کجای دیگر اختلاف داریم، هیچ منفعتی در ارتباط با این رژیم دیکتاتوری نصیبمان نمی شود، ما و ریاض نه منافع سیاسی مشترک داریم، نه منافع اقتصادی، نه منافع فرهنگی و نه هیچ منافع مشترک دیگر. یکی از عوامل اصلی ناکارائی اوپک و سازمان کنفرانس اسلامی عربستان است، این رژیم حتی اتحادیه عرب در حل و فصل مشکلات اعراب را به انحراف و بیراهه کشانده تا جائی که کشورهای عربی را برای حمله به کشور عرب دیگر(سوریه و یمن) ترغیب می کند.
در جائی که کشتن یک حشره موزی حرمت دارد و باید بابت این کار کفاره پرداخت شود، این رژیم بیش از 200 زائر ما را به خاک و خون کشید. عامل اصلی آوارگی و تحقیر فلسطینی ها همین رژیم فاسد است، مهد رشد تفکر وهابیت و افراط گرائی که موجب وهن اسلام و خدشه دار شدن وجهه مسلمانان جهان شده عربستان سعودی است.
واقعا باید پرسد به جز میلیاردها دلاری که سالانه به واسطه حج عمره ( اگر نگوئیم حج تمتع) از سوی ایران روانه عربستان می شود و از آن سو تبدیل به بودجه 60 میلیارد دلاری نظامی عربستان( رده 5ام بودجه نظامی در جهان و اول در خاورمیانه) برای حمله به یمن و بحرین و کمک به تروریست های النصره و داعش می شود چه چیزی نسیب کشور ما می شود؟
مصر رقیب ماست اما دشمن ما نیست، ترکیه همین طور، بسیاری از کشورهای اروپائی همین طور اما عربستان سعودی مصداق بارز دشمن است و هیچ سودی در ارتباط با این رژیم عاید ایران نمی شود. به نظر من قطع روابط با عربستان سعودی( حد اقل به صورت موقت) نه تنها موجب انشقاق دنیای اسلام نمی شود بلکه موجبات اتحاد دنیای اسلام و وحشت صهیونیست ها را فراهم می آورد.
به جا بود در راستای "بازگرداند اعتبار به پاسپورت ایرانی" و پاسخ به توحش ماموران این رژیم علیه دو نوجوان ایرانی و البته حمله وحشیانه به بحرین و یمن سفارت این رژیم در ایران حد اقل به طور موقت تعطیل می شد، مقامات ونزوئلا در پاسخ به جنایات سعودی در یمن سفیر این کشور را اخراج کرده اند اما ما کماکان چشمهایمان را بسته ایم و به "محکومیت شدید لفظی" و البته لفاظی های مقامات وزارت خارجه قناعت می کنیم.